درباره وبلاگ کانون هنری ادبی هدایت در واقع یک کانون فرهنگی و ادبی می باشد که فعالیت های خود را زیر نظر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی گناباد و با عنایت شهدای هنرمند دفاع مقدس اجرا می کند. و این وبلاگ دریچه ای از فعالیت ها و اهداف این کانون می باشد. کار فرهنگی عرصه جهاد و مبارزه است. عرصه ای که باید از امکانات کوچک و بزرگ استفاده کرد و به هر مقدار که می توان این بار بر زمین مانده را برداشت. امید که کانون و وبلاگ ما هم یکی از همین کارها باشد. منوی اصلی آخرین مطالب
پیوندهای روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
کانون هنری ادبی هدایت مقام معظم رهبری: هنرمند می تواند هدایت بیافریند و لذت روحی بخشد... "نقی" نامی که فخر آسمان است تلفظ کردنش حظ دهان است ز القاب امام "هادی" ماست امامی که عزیز شیعیان است امام ماه روی باوقاری که جد حضرت صاحب زمان است "نقی" یعنی تو پاکی پاک تر از همان آبی که در جنت روان است "نقی" چون مظهر پاکی است نامش برای قرن آلوده گران است به نام مادر آئینه سوگند...زهرا همان که صبح چشمش جاودان است نخواهد از نفس افتاد این عشق که از "هادی" به قلب عاشقان است به کوری دو چشم آن حقیری که از فرط حقارت بد دهان است به هر دیوار این دنیا نوشتیم "نقی" زیباترین نام جهان است "ولادت امام علی النقی بر عاشقانش مبارک" موضوع مطلب : ولادت امام هادی, مناسبتی, کافه شعر دوشنبه 94 مهر 6 :: 1:0 صبح :: نویسنده : دبیر کانون
بوی شب قدر می آید از دل امروز که "روز نیایش" است و "ابتدای راه مهر".....! هنوز نمی دانم که آیا "شب قدر"، روزترین شب هستی است و یا "روز عرفه"، شب ترین روز خلقت خدا....!! اما می دانم که در شب قدرش، خدا را با حضور ماه و ستاره ها می خوانم و در دل عرفه با خورشید هم کلام می شوم تا خدا زمزمه های بندگی ام را بشنود و در زلال اشک هایم گوهر توبه و صداقتم را بیابد... روز عرفه، ایوان هزار نقش معرفت و خداشناسی است... پس باید اینگونه ابتدا به سخن کرد که، خدایا من اگر بد کنم تو را بنده های خوب بسیار است، اما تو اگر مدارایم نکنی، مرا دگر خدایی به مهربانی تو کجاست؟!! امروز روز حاجت گرفتن از همان خدای رحمان و رحیمی است که در آغاز هر کاری از جمله نمازهایمان فریادش می کنیم... در عرفه باید آنچنان برای خود اصرار کرد و بخشش خویش را از خدا خواست و هم زمان آنچنان دردهای دیگران را برابر دیدگان عبور داد و برایشان زیباترین تقدیرها را مسالت نمود تا در پرتوی پافشاری برای خود و دیگر بندگان خدا، مهمان ناب ترین اشک های چشم خویشتن شد! و آنگاه که دل آماده درک محبت خدا گردید باید تا کوفه با پای دل رفت و همدم مرد غریبی شد که "مسلم" بود و "سفیر آشکار عشق".....!! آری امروز شه عشق در عرفه و عرفات، خدا را می جوید و دل در گرو راهی می سپارد که به سوی بارگاه کبریایی اش در کربلا ختم خواهد شد و توامان، سفیرش، غریبانه از دارالاماره تا خدا عرفه می خواند....!! پروردگارا... من نه "فرهاد"م که از داغ "شیرین" غربت مسلم بمیرم، و نه "حسین"ام که همچون "ایوب"، دنیا را رها کنم و با اکسیر عرفه تا کوی تو شتابان منزل ها را یکی پس از دیگری بشمارم......!! من همان بنده ی بی مقدار توام که "قدر" خویش را در "نیایش"، اشک زلال، همراهی با غربت مسلم و غم بی پایان حسین می جوید... مولای من راهم ده و راهم نما تا در سایه سار "مدرسه حسین" و "کلاس درس" عرفه، به سلامت مهمان تو گردم.... سلام دوست عاشق من... آسمان امروز دلت ابری ترین، دیدگانت بارانی ترین و دریای عشقت بی کرانه ترین باد.... التماس دعای فرج...
موضوع مطلب : چهارشنبه 94 مهر 1 :: 11:0 صبح :: نویسنده : دبیر کانون
|